میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام میکرد
بهم چی گفت؟ گفت:
جایی که میری مردمی داره که میشکنند
نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی
تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری
قلب میذارم که جا بدی
اشک میدم که همراهیت کنه
و مرگ که بدونی برمیگردی پیش خودم
.
.
.
مغرورانه اشك ریختیم چه مغرورانه سكوت كردیم
چه مغرورانه التماس كردیم چه مغرورانه از هم گریختیم
غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند
هدیه شیطان را به هم تقدیم كردیم
هدیه خداوند را از هم پنهان كردیم
.
.
.
ادامه مطلب...